صدایت میکنم، دستهایم را مثل همیشه رو به اسمان بیکرانت بلند میکنم،
امید دارم که دستهایم خالی نمی ماند اما،
زمانش را نمیدانم،
حرفی نیست...
خدایا،
وقتی چشمهایم خیس میشود،
وقتی دلم می لرزد،
وقتی پاهایم سست میشوتد و راه رفتنم دشوار،
سخت منتظر نگاه توام،
حرفی نیست...
حرفی نیست از نبودنت که هستی، که همیشه با منی، که همیشه دارمت.
خدایا،
بگذار بقیه هرچه میخواهند بگویند،
حرفی نیست...